کد مطلب:150306 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:196

اسلام اموی و بلای بی خود شدن
اگر كسی فكر كند اسلام فقط همین است كه راست بگوید، دزدی نكند و دروغ هم نگوید، وقتی به یك غربی سفر كرد و دید كه آنها هم، همین موارد رعایت می كنند، می گوید كه غربی ها هم مسلمان هستند! اگر به راستی اسلام همین است! آنها هم مسلمان هستند، ولی اگر اسلام حقیقت بزرگی باشد كه در كنارش دزدی نكردن و دروغ نگفتن هم هست، آن وقت صرف دروغ نگفتن و... اسلام نیست. به عنوان مثال، یك وقت است كه می گویند، گندم كاشتن، برای كاه داشتن است ولی یك وقت، كاه داشتن كنار گندم داشتن است، ما اگر گندم بكاریم و گندم بخواهیم مسلما، كاه هم در كنارش بدست می آید، باید خیلی دقت كرد بعضی از اشخاص نوع نگاه و دیدگاه شان نسبت به دین با بی دینی فرق نمی كند!! و لذا برای دینشان قیمت و ارزش قائل نیستند و از دین به خوبی استفاده نمی كنند. اگر من شدیدا تشنه باشم و از شدت تشنگی در حال مرگ باشم و فقط یك لیوان آب داشته باشم، آن را آنچنان می گیرم كه هرگز از دست نرود، چرا كه نجات خودم را به آن می بینم.


ولی اگر تشنه نباشم و نجات خودتم را به آن لیوان احساس نكنم، آن را رها می كنم و یا جدیت لازم را در حفظ ندارم. چه وقت است كه دین به شدت برای ما عزیز است؟ وقتی كه بفهمیم چه مشكلی داریم و این دین چگونه این مشكل را حل می كند.

در مورد كربلا هم، همینطور است، باید دغدغه این را داشته باشید كه كربلا بفهمید. ما باید بفهمیم كه چه مشكلی داریم و چه خطراتی دیانت ما را تهدید می كند. اسلام اموی كه به دردر نمی خورد! اسلام ابن عباس و پسر عمر هم به درد نمی خورد! اسلام مسلمانانی هم كه قربة الی الله امام حسین علیه السلام را كشتند به درد نمی خورد. این چه اسلامی است كه خطر اسلام بنی عباس و اسلام كوفیان را ندارد و می تواند انحراف آنها را هم بشناسد؟ باید این مسئله روشن شود و برای روشن شدن آن، باید دو چیز را فهمید، اول اینكه اسلام بناست با ما چه كند؟ و دوم اینكه كاری كه اسلام می خواهد انجام دهد، آیا بدون اباعبدالله علیه السلام می شود انجام داد؟ با فهمیدن این دو نكته است كه روشن می شود امام حسین علیه السلام ما را چگونه نجات می دهد؟ تأكید بنده این است كه تا همه شما عزیزان و مسلمانان به این نكته نرسیم كه در زندگی و حیات خود خطر «بی خود» شدن داریم و آن هم به شكل های متفاوت هر چند كه نتیجه همه آنها یكی است، نمی توانیم از اسلام و امام حسین علیه السلام استفاده كنیم، باید با مبارزه با «بی خود» شدن، مسئله مان را حل كنیم. كسانی كه از «بی خود» شدن نمی ترسند، از عاشورا فقط طبل زدن را می فهمند، این یعنی «بی خود» شدن، بعضی ها فقط خود را مشغول طبل زدن و زنجیر زدن می نمایند، به فرموده آیة الله جوادی آملی - حفظه الله - «در عزاداری برای شهیدان كربلا باید آه داشت، نه آهن»، كسی كه از «بی خود» شدن نمی ترسد در جای یی كه برای امام حسین علیه السلام عزاداری می كند، او هم یك كاری می كند ولی تلاش نمی كند كه به كمك حسین علیه السلام «بی خود بودنش» را از بین ببرد.كسی كه «بی خود» شدن را نفهمد دشمن معاویه نمی شود معاویه می گوید:ای مردم، من برای شما شهری درست می كنم كه در آن امنیت و رفاه باشد و به شما خوش بگذرد. در نظر مردم شاه كه از قبله ی بلندی به نام قبله ی محمدی صلی الله علیه و اله آگاهی نداشتند، معاویه بهترین فردی بود كه به عنوان حاكم دیده بودند. به راستی اگر بناست كه مردم


فقط خوب بخورند و در آسایش و آرامش دنیائی باشند. معاویه حاكم بدی نیست!! این مردم مدینه بودند كه با توجه به اهدافی كه پیامبر صلی الله علیه و آله در منظرشان قرار داده بودند تا حدی نمی توانستند معاویه را تحمل كنند و این اهل البیت «سلام الله علیهم» بودند كه غیر حق و حقیقت را تحمل نمی كردند چرا كه بندگی را به طور كامل و تام می شناختند.

باید روی این موضوع بسیار وقت گذاشت و دید كه تن دادن به روزمرگی چگونه در انسانهای یك جامعه نفوذ می كند، واقعا برسید به این كه چگونه یك جامعه به پوچی تن می دهد و پوچ می شود. شما گاهی متوجه می شوید كه در حال پوچ شدن هستید، باید از این پوچی بترسید و تا حسین علیه السلام نداشته باشید نمی ترسید جامعه ای كه حسین علیه السلام ندارد اصلا نمی فهمد كه در حال پوچ شدن است، بعد از 20 سال می گویند كه عجب چرا جوانان ما پوچ می شوند؟ شما كه 20 سال پیش پوچی را نشناختید، برنامه هایتان هم كه پوچی و روزمرگی را مد نظر می آورد حس نكردید، حالا هم كه با جوانانی روبرو می شوید كه میل متعالی شدن ندارند. فردا، فردای ماست و نشناختن پوچی، روبرو شدن با یك زندگی پوچ پوچ غیر قابل تحمل است.امروز بزرگترین مشكل تمدن جدید، پوچی و یا به عبارتی نیهیلیسم است و در جمع شیعیان هم، همین مشكل خانه كرده ولی فقط یك امید وجود دارد، كه اگر آن امید نبود، در این رابطه نمی توانستیم صحبت كنیم، و آن امید، چیزی نیست به جز نور اباعبدالله الحسین علیه السلام و امید است به كمك این نور از این مشكل جهان گیر، رهائی یابیم. و نباید ما مثل بسیاری كه فكر می كنند دیگر برای بشریت نمی شود كاری كرد، باشیم. ما خوب می دانیم كه پوچی و روزمرگی آرام آرام مثل مرگ سرد، تمام رگ ها و شریانهای جهان را پر كرده است و در جامعه ما هم به شدت خانه كرده و دارد رشد می كند و به جهت امید ما به حسین علیه السلام است كه به راحتی تسلیم این مرگ نیستیم. اگر پوچی را به خوبی بشناسیم و حسین علیه السلام را كه ضد پوچی است بشناسیم امید رهایی از این هلاكت بزرگ هست و الا نه.